اگر کمی کنجکاوانه ،هشیارانه و حسابگرانه به طرز اتنخابات ریاست جمهوری ی مصر و مراحل و طریقه ی انتخاب شدن مسری به ریاست جمهوری که قبلاً در همین وبلاگ بیان کرده ام دقت شود ،مشخص می شود مرسی کسی نیست که بتوان به او اطمینان کرد .و حتی برای گروه اخوان المسلمین هم نمی تواند کاملاً مورد اطمینان باشد چون او دومین کاندید ایشان بوده است و پس از آن هم که انتخاب شد با همه ی رفت و آمدی که کارشناسان آمریکا در مصر داشتند به راحتی مهره های رده بالای ارتشی رژیم سابق را کنار گذاشت و بدون دغدغه از تمرد ارتش به ایران آمد و آن سخنرانی فضاحت بار را علیه سوریه ایراد کرد و برای خالی نبودن عریضه علیه اسراییل هم مطالبی کلیشه ای با صدایی بلند بیان کرد تا مثل چند ماه پیش اردوغان با آن شعارهای احساس برانگیزش جسی انقلابی به خودش بگیرد تا بتواند ضرباتی انقلابی به جبه ی مقاومت واقعی علیه اسراییل بزند . وعلاوه براین دلایل زیر نیز حاکی برین مدعاست :
1- پس از پیروزی وی درانتخابات ریاست جمهوری مصر اولین سفرش به عربستان بود.
2- در سفر به ترکیه هماهنگی کاملش را با برنامه های اردوغان اعلام کرد. 3- در موقعیتی که چین و روسیه از حق وتو به نفع سوریه استفاده کرده بودند در سخنرانی در ایران بیشترین اعتراضش به استفاده از حق وتو در شورای امنیت بود.
4- افشای مکالمه ی تلفنی اش در روزنامه های مصری با رهبران اسراییل که باعث آبروریزی اش در دنیا شد .
5- پیشنهاد دخالت دولتهایی که بیشترین سهم را در آشوبهای داخل سوریه دارند به عنوان میانجی بین دولت و مخالفان داخلی سوریه .
6- ادامه ی رابطه حسنه با آمریکا وحتی اعلام رسمی آن و مسایلی دیگر . . با همه ی اینها مایه ی شگفتی است در اخبار صدا و سیمای ایران تا دو سه روز پیش در برابر مخالفان مسری چنان از قانون پیشنهادی ی به ظاهر اسلامی ی مرسی پشتیبانی می کرد و مخالفانش را به باد انتقاد می گرفت که گویی رهبری فرشته خو می خواهد به اوضاع مصر سروسامان بدهد و همه ی مخالفانش شیطانهایی هستند که مانع کارش می شوند . که با مطابی که ناخوداگاه یکی از مصاحبه شوندگان موافق رییس جمهور در برابر دوربین گفت : «هرچند اهداف انقلاب در این دوسال محقق نشده است ولی نباید آشوب راه انداخت» ولی نگفت پس چگونه باید جلوی خودکامگیهای مسری را گرفت تا مصر را به عربسانی دیگر تبدیل نکند که هم ادعای اسلامی و آن هم اسلام افراطی ی القاعده ای داشته باشد و هم مخالف جبهه مقاومت بر ضد اسراییل باشد . و نیز در آخر اخبار باز مجری اعلام کرد که بعضی از گروههای اسلامی مخالف با مرسی حاضر شده اند با او وارد مذاکره شوند . که این حکایت از این دارد که همه ی مخالفانش ضد دین و سکولار نیستند و متأسفانه مجریان سطحی نگر صدا و سیما بی جهت به آنها تهمت می زنند . در خاتمه باید از رییس جمهور مصر پرسید که پشتیبانی از جنایات نظامی ترکیه و عربستان علیه دولت سوریه که سخت ترین دشمن اسراییل است و درعین حال اصرار بر دخالت سیاسی آنها در کشمکشهای داخلی ی آن کشور و رابطه حسنه با آمریکا و اعلام رسمی آن در حالی که همه ی بچه ها هم می دانند تمام جنایتهای اسراییل با پشتیبانی آمریکا صورت می گیرد ، با شعارهای خرخره پاره کن ضد اسراییلی چه صیغه ایست ؟ .
البته جوابش اینست : که چون دولت اسراییل خیلی بی آبرو شده است و نمی شود علناً از او حمایت کرد بعد ازین مگر با آبرو گرفتن از شعارهای ضد اسراییلی بتوان برای نجاتش از لجنی که در آن گیر کرده است کاری کرد.
مسلمانان به صرف ادعاتان
نگیرد دستهاتان را خداتان
صداقت باید وایمان و کوشش
و وحدت بهر تکمیل قواتان
که دنیا را سرای فتح سازید
که دشمن خاک گردد زیر پاتان
یک عدد توپ و این همه مشتاق
طاقتم شد ز شوق ایشان طاق
حال کاین گونه دوستش دارند
ببرندش به باغ یا ییلاق
پس چرا با لگد بکوبندش
تا شوند از اذیّتش قبراق
بنام خدای دادگر
با عرض سلام و تسلیت سالگرد شهادت مظلومانه و جانگداز امام حسن عکری
مطلب زیر در مورد مصوبه اخیر مجلس تقدیم می گردد
چشم شور کور و گوش شیطان کر مصوبه ای از مجلس بیرون آمد که با پیام منصفانه ای به گوش زیاده خواهان فرصت طلب کشور اسلامی ی ایران فریاد کنان می گوید : تا کنون هرچقدر با همه ی بی نیازی به حریم حقوق دیگران پا درازی کردید و نقشه کشیدید و مقام گزیدید و لقمه های چرب چیدید و با هر خیال و هر توجیهی که بود دیگر تمام شد و عمرش بسر رسید . آری ازین پس دیگر کسی نمی تواند بجای دیگران طلبکارانه ندای قیمومیت سردهد و به عنوان علمدار در یک جا بنشیند و در چند جا اسم بنویسد و برای خود مقام انتخاب کند و حقوق درو کند و مال ذخیره نماید و منت تلاش شبانه روزی کردنش را هم به رخ دیگران بکشد .
و یا در چند اداره و شرکت دولتی کانون گرم خانوادگی راه بیندازد و به بهانه صله رحم و دلجویی از نزدیکان پستهای تلفنی ی متعدد به اقوام و دوستان واگذار نماید.
این مصوبه ی مجلس داد می زند فرضاً هرکس هر چقدر هم لیاقت و استعداد و علاقه به تلاش صادقانه و پی گیر دارد فقط در مسند خود می تواند بروز دهد و شایستگی ی خادم خوب بودنش را به اثبات برساند .نه اینکه به بهانه ی عشق به خدمت امکان هر گونه پیشرفت و ابراز علاقه و پشت کار و کسب درامد حلال را از دیگران بگیرد و در انحصار خویش درآورد .
البته مایه ی امیدواری و مسرت است از مجلسی هایی که نوعاً تا کنون چند بار از زیر بار عدالت شانه خالی کرده و یا با اکراه به آن تن در داده اند. از جمله در قضیه تحقیق و تفحص از مجلسیان که با تمام اصراری که رهبر معظم انقلاب داشتند ، سالها آن را پشت گوش می انداختند تا بالاخره بعد از چند سال با هزار چک و چانه و یا علی مدد آن را به تصویب رساندند . که باز در اجرا نفهمیدیم به کجا رسید . و یا در قضیه ی تصویب قانون محدودیت مسافرتهای خارجی سران و اطرافیانشان که از تصویب قانونی مناسب خودداری نمودند و نیز در تصویب شرایط نمایندگی برای داشتن مدرک فوق لیسانس همدوره ای خودشان را مستثنی کردند . ولی خدا کند این قانون را به خاطر خدا و به منظور برقراری عدالت و در جهت احقاق حق عموم به تصویب رسانده باشند نه به خاطر اعمال قدرت در ضدیت با دولت . هرچند بازهم به نفع ملت خواهد بود ، ولی اگر خدای نخواسته اینگونه باشد امکان دارد با رفع تفاهم بین دولت و مجلس در پی گیری و اجرا به سستی و یا فراموشی کشیده شود. اینجانب به عنوان یک اندیشمند دلسوز و آینده نگر پیشنهاد می نمایم جهت اینکه مجلسیان صداقت خود را در این مورد کاملاً به اثبات رساده باشند ، خوبست این قانون را حدود بیست سال عطف به ما سبق کنند که در این مدت غیر از موارد استثنایی و اضطراری و کوتاه مدت ، مثلاً کمتر از یک سال در بقیه ی موارد به وسیله ی دادگاه رسیدگی شده و در مورد فرصت طلبان که اغلب کسانی بوده اند که توجیه عدم آگاهی به عدالت اجتماعی و حقوق شرعی در مورد ایشان پذیرفتنی نیست ، محاکمه ای عادلانه صورت گیرد و موارد چپاول شده به خزانه ی دولت برگشته صرف رفاه عمومی شود ، تا بتوانیم ادعا کنیم ما شیعه ی کسی هستیم که وقتی به خلافت رسید اعلام کرد اموال غارت شده ی بیت المال را اگر صرف کابین همسرانشان هم کرده باشند از حلقومشان خواهم کشید .و اگر بعضی مجلسی های کنونی هم قبلاً به عنوان دولتمرد و یا شرکت گردان در این مورد خدای نکرده خطایی کرده باشند ، با بی خیالی نسبت به رفاه قوم و قبیله و نوه و نتیجه های خود ، توبه کنان تن به آن دردهند و با رد کردن دریافت شده های نامشروع به خزانه ی دولت و کسب رضای ملت بعد از کمتر از پانصد سال با سبکبالی خدارا ملاقات کنند .
درضمن سه بیتی زیر که بی مناسبت به موضع نیست تقدیم می شود.
برکت ندارد مال اگر باشد ز حیله
اینقدر در کسبش مکن مکّار پیله
تامدّتی هم گر شود پیوسته افزون
روزی شود از اختیارت باز بیرون
یا آنکه خواهد شد پس از مرگت وسیله
بهر رفاه همسر و قوم و قبیله
بنام خدا
چند ماه بود که چهل و هشت زوار ایرانی که نه تنها ابزار رزم ، بلکه حتی کمترین وسیله ی دفاعی هم همراه خود نداشته اند و فقط به قصد زیارت مرقد مطهر حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س)به سوریه رفته بودند ، در آن کشور به وسیله تروریستها و جنایتکاران ضدّ دین مدعی ی مسلمانی اسیر شده بودند . و وزارت خارجه ی ایران هم بدون اینکه کوچکترین اتمام حجتی با تروریستها و حامیان خاینشان یعنی ترکیه و عربستان و قطر و کشورهای اروپایی و آمریکا کرده باشد و باعث آبروریزیشان با این جنایت ضد بشری شده باشد و مساله را در سطح بین الملی مطرح کند و از نظر روانی و حقوقی و وجدانی جنایتکاران را به محاکمه بکشاند ، قول سلامتی شان را به مردم می داد و امیدواری می داد که جهت آزادی شان اقدامات لازم در حال انجام است.ماهم منتظر بودیم که ببینیم جهت آزادی آنها چه سیاست مبتکرانه و افتخارآفرینی را بکار خواهد گرفت و فکر می کردیم این هم مثل دستگیری ی ریگی و شناسایی و بازداشت جاسوسان که به وسیله وزارت سخت کوش اطلاعات انجام می گیرد و یا به زیر کشیدن هواپیماهای جاسوسی ی دشمن به وسیله رزمندگان مبتکر و با شهامت سپاه و ارتش قهرمان ایران ، برگ زرین دیگری را به صفحات افتخار آفرین ایران می افزاید .تا بالاخره در آخبار روز پنج شنبه 21/11/91 از شبکه سرتاسری شنیدیم که پس از چند ماه مذاکره ی مداوم وزیر امور خارجه با سران ترکیه و عربستان و قطر و دولت سوریه و آزادی ی بیش از دوهزار و دویست نفر از تروریستهای بازداشت شده به وسیله ی دولت سوریه آزاد شده اند و مجری رسانه ی ملی با چنان آب و تابی می گفت :بالاخره تلاشهای وزارت امور بالاخره جواب داد ، که فکر می کرد وزارت امور خارجه شق القمر کرده است . خوبست در این عمل قدری تعمق شود و نتایج آن سر انگشتی محاسبه گردد تا معلوم شود این عمل چقدر به نفع ایران بوده است .
آنچه مسلّم است در این برنامه حداقل سه اقدام صورت گرفته است .
اولین اقدام که احتمالاًً با دولت بی تقصیر و با دشمن درگیر سوریه بوده است و جز باج دادن به شورشیان هیچ کار دیگری از او ساخته نبوده است .و درحالی که خودش درگیر جنگ با آنها بوده است و از ایران حتی توقع کمک هم در آزادی از شر تروریستها داشته است این موضوع نیز برایش مثل نمک روی زخم پاشیدن بوده است و غوز بالاغوزی شده است .
دومین اقدام مذاکره ی دوستانه (و خدانکرده کمی هم ملتمسانه ) با ترورستهای بی رحم و ضد دین و انسانیت و دولتهای بی آبرو و ضد شیعه ی ترکیه ، عربستان و قطر بوده است .
آیا مذاکره ی چند ماهه با چنین گروهها و دولتهای بی منطق و زورگو و مزدور که افتخار عروسک خیمه شب بازی بودن خود را با سازهای آمریکا و القاعده به اثبات رسانده اند ، غیر از ضعیف نشان دادن دولت جمهوری ی اسلامی ی ایران و مشروعیت بخشیدن به جنایتکاران گستاخ و به خود مغرور که باعث گستاخی و غرور بیشترشان خواهد شد برای آبرو و حیثیت ایران چه نتیجه ای میتواند داشته باشد . ایران باید بدون مذاکره با آنها البته همراه با تبلیغات پی گیر رسانه ای در سطح فراگیر و پی گیری به وسیله ی سازمانهای بشردوستانه ی منطقه ای و بین المللی چنان آبروریزی در جهان راه می انداخت که هیچ دولتی جرأت نمی کرد پشتیبانی علنی ی خود را از تروریستها اعلام کند تا چه برسد به اینکه هم پشتیبانی اش را اعلام کند و هم در ازای آن با کمال گستاخی به عنوان باج گیری امتیازی هم بگیرد . آنهم امتیاز و باجی که به خواب شبش هم نمیدیده است .یعنی آزادی 2211ی رزمنده ی ضد سوری و حتی بدون یک عدد تخفیف.
سومین مورد آزادی ی 2211 رزمنده ی ضد دولت و مردم و ضد شیعه بوده است .
و این یعنی بدل به پنبه کردن تمام رشته هایی که ارتش سوریه ی دوست و وفادار به انقلاب اسلامی ی ایران و پشتیبان پر توان جبهه مقاومت در دستگیری آنها با تلاش فراوان و طاقت فرسا و تحمل تلفات و خسارات فراوان بافته است . و اگر فرض کنیم 48 زوار ایرانی به وسیله ی 5 نفر از آنها گروگان گرفته شده باشند . با این کار ما باعث آزادی ی عوامل گروگانگیری مجدد حدود 22000 ایرانی یا هر شیعه ی دیگری شده ایم و این نه تنها با هیچ معیار منصفانه و منطقی جور در نمی اید که شگفت آور هم می باشد.
ایران باید کاری میکرد که حتی تروریستها عاجزانه و با معذرت خواهی آنها را آزاد می کردند و دوباره هم مرتکب چنین اقدامی نمی شدند . البته از راه خودش نه از راه تهدید یا التماس یا نیرنگ .بلکه از طریقی شجاعانه ، قدرتمندانه ،منطقی و معقول و مبتکرانه و درعین حال غافلگیرانه و آبروریزانه برای طرف مقابل . که چنین سیاستی هم از هرکسی تنها به پشتوانه ی مقام و مدرک ساخته نیست و لازمه ی آن داشتن بینش عمیق سیاسی ، درک درست و کامل از قوت خویش و ضعف دشمن و فشار روی مؤثرترین عوامل وی با روشی حسابگرانه و روحیه ی انقلابی می باشد.
در هر صورت با توجه به بیانات انقلابی ی رییس جمهورمان در خارج و داخل ایران و رفتار چنینی ی وزارت امور خارجه نمی شود با عدم تطبیق این دو بی خیال بود و کنجکاوانه جویای حقیقت نشد.
و فقط با این اوضاع و احوال باید از خدا بخواهیم عاقبت شیعه را از جنایتهای بدتر از جنایتهای صهیونیستی که مدعیان دروغین مسلمانی در حقش انجام می دهند و بعضی شیعیان ساده لوح هم با خوردن فریب شعارهای بظاهر اسلامی آنها مسخ می شوند و اراده شان را از کف می دهند ، بخیر کند.
البته این را هم باید به عرض برسانم که اگر آزادی ی مخالفان دستگیر شده ی سوریه به صورتی می بود که جهت تسلی ی خاطر کم جرمان به عنوان عفوی از طرف دولت سوریه قلمداد می شد ، شاید کمی باعث فروکش کردن آتش خشمشان می شد و این کار که از صورت معامله ی زوری در می امد و به صورت هبه ای از طرف دولت سوریه انجام می گرفت هم به نفع دولت سوریه بود وهم به نفع مخالفان . که البته می توانست در صورت ضرورت اقدام مثبتی باشد. که متأسفانه به این صورت هم نبوده است .