سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بر دانشجوست که نفسش را به جستجوی دانش عادت دهد و از فرا گرفتن آن ملول نگردد و آنچه را فرا گرفته بسیار نشمارد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :21
بازدید دیروز :11
کل بازدید :49606
تعداد کل یاداشته ها : 114
103/2/29
9:55 ع

انتقاد به ترتیب افطاری افراطی و کلیشه ای                  

در یک مراسم افطاری در شب تولد امام حسن مجتبی علیه السلام در زیارتگاه یکی از امام زاده ها پس از برگزاری نماز جماعت سفره پذیرایی پهن شد . در حالی که روزه داران تشنه از هوای گرم تابستان پس از حدود شانزده ساعت خودداری ازصرف هرنوع نوشیدنی منتظر یک لیوان چایی برای تر کردن گلویشان بودند تا قبل از غذا رفع عطش کنند . بر خلاف انتظار دیس هایی که هر کدام حاوی سبزی ، پنیر ، و دوعدد خرما و دوعدد بامیه بودند همره با نان به هر نفریکی داده شد و با آنکه خیلی ها به نیاوردن چای اعتراض داشتند تا آخرین دیس سبزی پخش نشد از چای خبری نبود و چون به هر نفر یک دیس جداگانه نان و پنیر و سبزی داده بودند بعضی ها مثل من فکر کردند غذای دیگری در کار نیست لذا از نان و پنیر و سبزی  خودشان را تا مرز سیری خوراندند . داشت دیس های سبزی با نانها تمام می شد که هم زمان شروع به آوردن چای و پخش حلیم کردند که نوشیدن چایی داغ همراه با حلیم برای امثال من جز ترش کردن نصیبی نداشت وعلاه بر آن اگر امثال من می دانستیم حلیمی در کار است مجبور نبودیم از نان و سبزی که زیاد با وضع مزاجی مان سازگار نبود به قصد سیری بخوریم .برای مزه دار کرددن حلیم هم  فقط شکر آوردند و چون امثال من هم حلیم را با شکر اصلاً دوست  ندارند و هم اگر ناچار به خوردن آن شوند ، ترش می کنند لذا تقاضای نمک کردم . پس از چند دفعه تقاضا مسؤلان پخش گفتند نمک نداریم و خیالمان راحت شد که مجبوریم یا حلیم نخوریم با آن را با شکر بخوریم .پس از آنکه حلیم بی نمک را هم با اطمینان به اینکه دیگر غذایی در کار نیست به زور باقیمانده پنیر که کمی شور بود خوردم والبته اصلاً به دلم نچسبید .ناگاه دیدم دارند غذای اصلی را که برنج با خورشت قیمه بود می آوردند . از این نحوه پذیرایی کلافه شده بودم و با آنکه نسبتاً سیر شده بودم .چون خورشت قیمه از غذاهای دوست داشتنی من بود نتوانستم از خوردن آن خودداری کنم و نیز به خیال اینکه دهن بی مزه ام از خوردن حلیم بی مزه به مزه بیاید شروع به خوردن کردم . امّا متاسفانه برنج و خورشتی که کاملاً ماهرانه پخته شده بود و از نظر آشپزی هیچ ایرادی نداشت ، کم نمک بود که باز به تقاضای نمک من و کسان دیگر کسی اعتنایی نکرد . و مجبور شدیم شروع به خوردن برنج بی نمک کنیم  که البته من توانستم از نظر حجمی فقط به اندازه خورشت از برنجم استفاده کنم و بیش از دوسوم آن به علت سیرشدن قبلی در ظرف باقی ماند . بعد از پخش برنج نیز شروع به پخش دوغ پاستوریزه کردند که باز مایه ی خوشحالی شد . ولی متأسفانه گرمای دوغ هم درست با درجه گرمی هوا یکی بود و ترشی آن نیز مزید برعّلت شد.       

با مشاهده پذیرایی هایی اینچنینی من که متعجب می شوم و از فلسفه ی آن سر درنمی آورم.و از خود می پرسم اگر برای خداست چرا باید چنین باشد .

 با آنکه تعداد زیادی کلی زحمت می کشند و هزینه های زیادی صرف آن می شود آنچه که از همه مهمتر است و رضایت خدا و خلق ناشی از آن می شود و آن پرهیز از اسراف و گوارا و مفید بودن آن است در نظر گرفته نمی شود . اگر در این مجالس به جای سه رقم غذای مختلف و دارای عیب و ایراد فقط یک رقم بدون عیب و ایراد پخش شود خیلی ثمر بخش تر خواهد بود و همه با رضایت از مجلس بیرون می روند . هیچ کس در یک مجلس مذهبی و دوستانه از نبودن غذاهای پر هزینه و اشرافی ناراحت نمی شود ولی از بد پذیرای شدن همه ناراحت می شوند . چه بسا یک نان و پنیر و سبزی ی ساده اگر نانش خمیر و پنیرش فاسد و سبزی اش کهنه و پژمرده نباشد از یک چلو مرغ که مرغش چرب و برنجش خمیر و نوشابه اش گرم باشد بیشتر باعث رضایت مردم شود .